روز دوشنبه که بیانیه سیزدهم میرحسین موسوی منتشر شد، برخی رسانهها، با تیتر "درخواست میرحسین موسوی از دانشجویان برای لغو تجمع فردا " آن را پوشش دادند.
این تیتر تامل برانگیز علاوه بر اینکه دستور تجمع غیرقانونی در دانشگاه را به موسوی نسبت میداد، سوالاتی را در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. اینکه دستور تجمع غیرقانونی چه زمانی صادر شده و چرا اکنون موسوی خواستار لغو آن شده است؟
از سوی دیگر آیا حامیان میرحسین که به گفته منابع خبری در روزهای گذشته خبر تجمعات غیرقانونی در دانشگاه را داده بودند، از خواسته خود صرف نظر و به فرمان موسوی او گوش خواهند کرد؟ یا تنها تا زمانی از میرحسین دم میزنند که مواضع دلخواهشان را اتخاذ کند؟
رویدادهای پس از بیانیه موسوی اما موضوعات جالبی را نمایان ساخت. چرا که یک روز پس از صدور آن، مریم رجوی، همسر سرکرده گروهک منافقین در بیانیهای از دانشجویان خواست تا در دانشگاهها اغتشاش کنند؛ که اتفاقاً پیرو این بیانیه و تبلیغات همسوی رسانههای بیگانه، عدهای در دانشگاه تهران جمع شدند و شعارهای نامتعارف دادند.
به دنبال این، بار دیگر آنچه رسانههای حامی موسوی از آن به عنوان درخواست میرحسین موسوی برای لغو تجمعات، یاد کرده بودند، با بیتوجهی حامیان وی مواجه شد.
براین اساس عدهای از سبزها روز سه شنبه در دانشگاه شریف دور هم جمع شدند و کوشیدند تا به نوعی اتفاقات روز دوشنبه دانشگاه تهران را تکرار کنند.
البته این تمام مصادیقی نیست که عبور از خواسته و فرمان موسوی نشان میدهد چرا که در جریان سفر رئیس جمهور به نیویورک عدهای که گفته شده از اعضای گروه منافقین و سلطنتطلبان هستند، در مقابل سازمان ملل تجمع کردند و علیه احمدینژاد و فلسطین و لبنان شعار دادند.
در دست آنان هم تصویر میرحسین موسوی بود و هم پرچم اسرائیل؛ بدون شک میرحسین از این اتفاق چندان خوشحال نبوده است چرا که حتی برای ظاهر سازی هم که باشد بارها اعلام کرده اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد.
پیش از سفر احمدی نژاد به چیزی مشابه این اتفاق در راهپیمایی روز قدس رخ داد؛ شعار سبزها در آن روز "استقلال آزادی جمهوری ایرانی" بود؛ شعاری که با آنچه میرحسین موسوی در مواضعش عنوان کرده، کاملا متفاوت است. او در آخرین بیانیه خود هم اعلام کرد: ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را میخواهیم.
بر پایه این رویدادهاست که گفته میشود رهبری سبزها از سوی جریانی به غیر از موسوی است، چرا که هر اقدامی که از سوی سبزها اجرا میشود از چندین روز قبل توسط جریاناتی خارج از مرزهای کشور در محیطهای مجازی از جمله سایتهای "فیسبوک" و "بالاترین" به صورت گسترده تبلیغ شده و پس از آن توسط رسانههای بیگانه همچون تلویزیون "بیبیسی" و "صدای آمریکا" و ... انعکاس داده و تبلیغ میشود.
هنگامی که مهدی کروبی در نامه خود به هاشمی رفسنجانی شایعه "تجاوز جنسی" را مطرح کرد، سایتهای فیس بوک و بالاترین پر شد از افرادی که هر کدام از به نوعی تجربه شخصی خود در مورد ادعای کروبی خاطرهای نقل کرده بود!
در مجموع به نظر میرسد که رهبری سبزها در عمل با خواستهها و رویکرد افرادی چون موسوی و کروبی هماهنگ نیست و حتی پس در هفتههای اخیر در مواردی زیادی خارج از اختیار آنان است.
برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند، هدایتکنندگان جریان سبز از موسوی و کروبی تنهابه عنوان وسیلهای برای تحرک و عبور از خطوط مختلف بهره گرفتهاند چرا که به اعتقاد آنان حرکت در مسیر مورد نظر در زیر پرچم سران سابق نظام آسانتر است.
کاندیداهای شکستخورده اصلاحطلب هم در این میان با سکوت خود و عدم اعلام برائت از رفتارهای ساختارشکنانه اخیر اجازه تداوم این رفتار را دادهاند و حتی چنین گفته میشود که آنان خود را مجبور به تبعیت از این جریان به راه افتاده میدانند چرا که خواستههای خود را دور از دسترس میبینند.
شاید منطقیترین کار از سوی افرادی چون موسوی و کروبی که مدعیاند هنوز در چارچوب نظام فعالیت میکنند، محکوم کردن رفتارهایی باشد که به کام جریانات ضد ایرانی تمام میشود.
در صورت وقوع این امر از سوی رهبران اصلاح طلب باید منتظر ماند و شاهد عکس العمل سبزها نیز بود تا همه چیز نه تنها به حرف بلکه در عمل نیز مشخص شود؛ هر چند که تجمعات غیرقانونی دانشگاه تهران و شریف محکی جدی برای سنجش میزان فرمانبری سبزها از موسوی بود.
کلمات کلیدی: